قهرو آشتی های هلیا و کسرا
روز جمعه با مامان هلیا قرار گذاشتیم تا به پارک آب آتش بریم ولی هوا کمی سرد شد و باد هم میوزید بنابراین ترجیح دادیم بچه ها را اطراف خونه بگردونیم.به پارکهای اطراف خونه سر زدیم .یک سگ کوچلو که قبلا هم به دوتایشون حمله کرده بود با صاحبش توی پارک بود و برعکس اونروز خیلی آروم به نظر میرسید و بچه ها باهاش بازی کردند و بعدش هم هوس دوچرخه سواری کردند .بعد بازی هم دوست داشتند که عکس بگیرن هلیا باباش و صدا میزد و کسرا هم منو صدا میکرد تا از اونها عکس بگیریم و من که به اونها نزدیکتر بودم اشاره دادم که من اومدم طاها هم با من راه افتاد ولی مامانش اونو گرفت کسر ا و هلیا در حال ژست گرفتن شدند و منهم از...
نویسنده :
مامان دریا
9:47